دشمنان : یک داستان عاشقانه
دشمنان : یک داستان عاشقانه
نویسنده : آیساک باشویس سینگر
مترجم : احمد پوری
ناشر : باغ نو
سال چاپ : 1393
تعداد صفحات:264
"دشمنان"آقای باشویس سینگر حکایت زندگی بازماندگان هولوکاست است و با زبانی عصبی و تلخ این فاجعه راکه از سر تکتک شخصیتهای قصه گذشته با جزییات و با دیدی داستانگونه و جذاب به ما نشان میدهد. زندگی کنونی شخصیتها پس از مهاجرت از لهستان به آمریکا در آمیخته با تجربههای تکان دهنده آنها از واقعه، چیزیست که ما در این کتاب با آن مواجهایم.
همان سطرهای اولیه کتاب کافیست که خواننده متوجه شود چهطور با یک روایت معرکه سروکار دارد، برخوردی سرراست و یکدست با آدمهایی با تجربههایی بکر و بی نقص ،که قرار است قصه را پیش ببرند.آدم هایی با ذهنهایی بیمار که هیچ راه نجاتی برای فرار از خاطراتی که لحظهبهلحظه با آنها زندگی میکنند، ندارند. وقتی از خاطرات شخصیتها در کشتار یهودیان توسط نازیها در لهستانو کوچ اجباریشان به آمریکا و از همهی عناصری که کموبیش شکلدهندهی هویت این آدمهای روانمریض استبگذریم، توجه ما درگیر جایگیری درست اتفاقات کنار هم و چیدمان معقول و ریتم درست و مرتب و حساب شدهی ماجراها و خردهروایتها در خلال روزمرهگی شخصیت اصلی میشود و قصد نویسنده در بازپروری این فاجعه و تاثیرش برروان و زندگی و سرنوشت قربانیان، از زاویهای بدیع و نگاهی نو به قصهی جنگ و تبعات آن ،روشن میشود.
قصه سرراست با قهرمانش یعنی هرمان برودرآغاز میشود. بازماندهی فاجعهی کشتار لهستانیها که بعد از سه سال زندگی مخفیانه و بدوی در یک کاهدانی موفق به فرار از دست نازیها و رسیدن به آمریکاشده است.دختری روستایی به نامیاودیگا که قبلن کلفت خانودهاش بوده در این سه سال اسارت در انبار کاهها در نهایت فداکاری و شجاعت و دور از چشم خانواده و نازیها هرمان را ترو خشک کرده است.هرمان بعد از فرار به آمریکا با این ناجی و پرستار روزهای اسارت در کاهدانی، ازدواج میکند، درحالی که هنوز لحظه به لحظه خاطرات مهیب زندگی در کاهدانی را با خود به اینطرف و آنطرف میبرد. هرمان برای یک خاخام ثروتمند مقیم آمریکا ،متن سخنرانی و تحقیق می نویسد و با حداقل درآمد زندگی میکند.لایهی اول قصه به ظاهر ساده و یکدست پیش میرود تا آنجایی که با شخصیت پیچیدهی هرمان روبه رو می شویم،درغگویی تمام عیار با نگاهی فلسفی،که همه را با زیرکی و به سادگی میفریبد. به خاخامی که برایش کار می کند دروغ می گوید و زنش و معشوقه اش –ماشا- و زن سابقش –تامارا- را در نهایت خونسردی و بیقیدی میفریبد.تامارا،همسر سابق هرمان که در ابتدای رمان با داستان مرگ او مواجه میشویم بعدها با پیچش داستانی بی نظیری زنده و سرحال وارد قصه میشود و بعد تازه ای به زندگی فریبکارانه و آشفتهی هرمان میدهد.بی اعتمادی هرمان به همه چیز و همه کس چنان در قصه جا میافتد که مارا باآدمی بدون اعتقاد و بریده از همه چیز و ناامید روبهرو میکند و تا آخر قصه پیچیدهگیها و عکس العمل های دور از انتظار شخصیت آنقدر لایه به لایه و نرم نرم تغییر جهت میدهد که در آخر نمیفهمیم با چه شخصیتی روبه رو هستم. گیر افتادن هرمان در مثلث عشقی همسر غیر یهودی و کنونیاش یادویگا و معشوقهاش ماشا و همسر اولش، رمان را در اواسط ماجراها به اوج می رساند.جایی که هرمان زندگی می کند یعنی امریکا قواعد و مقررات سختی برای داشتن همزمان چند زن دارد.ولی هرمان که از طرفی مدیون به یادویگاس و از طرفی شیفتهی شخصیت ماشا وهمچنین نمی تواند از همسر اولش دست بردارد قادر به انتخاب نیست. در کنار این مثلث عشقی، هرمان مجبور است گرفتاریهای خود را با یهودیتی که دیگر به آن اعتقاد درستی ندارد،با مادر معشوقه اش، صاحب کارش و همسایگان فضولش رفع و رجوع کند. گرفتاریهای هایی که بالاخره او را به اوج استیصال و بریدن هر چه بیشتر از زندگی می رساند..
ذهن نه چندان پیچیدهی شخصیتها که به طرز غریبی سرنوشت همهشان بههم گره خورده و همه تجربیات مهیب خود را از گذشته به دوش میکشند شدیدن کنترل شده و حساب شدهاست وشکل گفتگویهای فیلسوف مآبانه آنها آدمهایی را به تصویر می کشد که از شدت اندوه و بیزاری قادر به ادامه زندگی نیستند. تصویرهای رمان چنان واقعی ترسیم شده که اگربتوان به خوبی با قصه همراه شد از صحنههای ساخته شده از اردوگاهها و زجرها و شکنجهها بیزار می شویم.یک جاهایی میبینیم راوی چهقدر نزدیکمان نشسته و در لابه لای قصه دچار قضاوت میشویم و بعد با به چالش کشیدن قضاوت مواجه میشویم وبعد شخصیت پیچیدهی آدمها با عاشقیت های نچسب و زیادی خوب جا می افتد می بینیم صحنهها چه قدر نایاب و گرم و واقعیست و روایت رابطهی پیچیده و در هم تنیده ی آدم ها چه حال و هوای جاافتاده و مطلوبی دارد. همین هاست که باعث میشود خواننده پای بند بشود و دل بدهد به ماجرا و قصه برایش بشود واقعیت، و بعد آن طور، پایان داستان، پایان رویایی داستان، پایان عجیب و دوست داشتنی داستان، آدم را میخکوب کند و تا مدتها رها نکند.از دیگر آثار این نویسندهی لهستانی یهودی تبار و برنده جایزه نوبل ادبی سال 1978 می توان به : خانواده مسكات ٬ ملك اربابي ٬ شيطان در گوراي ٬ جادوگر لوبلين ٬ برده ٬ مدرك اشاره کرد.



.jpg)

سومین دورهی جایزهی ادبی بهرام صادقی