گوستاو فلوبر

ترجمه‌ی مهدی سحابی

نشر مرکز

10 هزار تومان

مادام بواری نخستین اثر فلوبر است که به صورت کتاب مستقل به چاپ رسیده است و شاید بهترین‌اش.بهتر از آن جهت که فلوبرِ رمانتیک و مرفه که دغدغه‌ای جز نوشتن نداشته، در مادام بواری تلنگری به رئالیسم می‌زند و از «زندگی» می‌نویسدو شخصیت‌های بی‌نظیری را خلق می‌کند. داستان حول زنی می‌چرخد به نام «اِما» که بعد از آشنایی مختصر با زندگی اشرافی به واسطهٔ یک مهمانی، دیگر حاضر به پذیرش قوانین خانواده و چهارچوب زندگی‌اش نیست و تلاش می‌کند حس تنوع طلبی‌اش را با آشنایی با مردهایی که وارد زندگی‌اش می‌شوند و ریختن طرح دوستی با آن‌ها ارضا کند. و در ‌‌نهایت عشق‌های نافرجام به همراه عشق به تجمل گرایی و...، «ِاما» و خانواده‌اش (همسر و تنها فرزندش) را به نابودی می‌کشاند.

فلوبر در مادام بواری ‌‌نهایت استادی خود را در خلق شخصیت‌ها و باورپذیر کردنشان به کار برده و موفق بوده است. شخصیت‌ها عینی و واقعی و ملموس ترسیم شده‌اند و نشانه‌های رئالیسمِ روشنگرانه به خوبی درآن‌ها دیده می‌شود. فلوبر دراین کتاب، قصه را از جنبه‌های مختلف اجتماعی و تاریخی و حتا روان‌شناختی بررسی کرده و خواننده را تا مرز شناخت کامل پیش می‌برد. و حتا تاثیر شرایط اجتماعی و تاریخی را بر سرنوشت قهرمان داستان روشن می‌کند. جزء جزء رفتار قهرمان داستان (اما) در بستر زندگی گذشته‌اش در صو معه و ازدواج با مردی متوسط و بی‌عرضه و زندگی کسالت باری که گرفتارش است شکل می‌گیرد و بحران را در مادام بواری به اوج می‌رساند. نفوذ به لایه‌های عمیق شخصیت قهرمانان، داستان را از سطح به عمق می‌برد و با طرح منسجم و دقیق داستان را پیش می‌برد. هر چند مقدمه طولانی داستان در ابتدا ملال آور است و برای رسیدن به تنهٔ داستان راه درازی را باید طی کرد ولی روند صعودی که داستان در اواسط در پیش می‌گیرد تا حدی این ضعف را پوشش می‌دهد. روانکاوی درست شخصیت‌ها در داستان و توصیفات بی‌بدیل وی رمان را بی‌نظیر می‌کند. و نوسان بین رمانتیسم و رئالیسم غنای بیشتری به آن می‌بخشد و در کنار توصیف دگرگونی اخلاقیات در فرانسه، انقلابی به پا می‌کند. روایت داستانی که فلوبر در این اثر بر گزیده دانای کل نامحدود است که در کنار ادبیات شاعرانه و لطیف فلوبر کار را ملموس‌تر می‌کند.

و در آخر این کتاب برای ما (نسل ما) که بیشتر رمان‌های جدید مدرن و پست مدرن می‌خوانیم انتخاب خوبی ست برای آشتی با کلاسیک‌ها. برای پر کردن جای خالی که همیشه به خاطر نادیده گرفتن کلاسیک‌ها پشت سرمان احساس می‌کنیم.