پایان یک مرد، شروع یک زن

فریبا کلهر
نشر ققنوس
پایان یک مرد و شروع یک زن هر دو زنانه هایی معاصرند. اولی با زنی جوان و مجرد در دهه هفتاد و دومی با زنی در آستانه میانسالی و متاهل در دهه هشتاد. دهه ها نقشی پررنگ دارند در داستان ها؛ در پایان بندی شان بخصوص، که یکهو با فضای سیاسی-اجتماعی پیوند می خورند. فضایی که در آغاز هر دو قصه اثری ازش نیست. شاید اصرار نویسنده است که بگوید زن های اصلی داستانهاش به زور به سیاست کشانده می شوند. حتی خیلی هم نه.
پایان یک مرد که پیدا نیست پایان کدام مرد قصه است، داستان زنی است ناکام که مردهای زندگیش احاطه اش کرده اند طوری که هر طرف برود گریزی از آن ها نیست. برادری اشتباهی، پدری عجیب و غریب و معشوقی ممنوعه آرام و قرار از زندگی او می گیرند و می برندش جایی که در آغاز داستان هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند. هرچند زن، بیشترین حضور را در داستان دارد، هرچند با وجود آدم های متفاوت در هر فصل، این احساس را به خواننده می دهد که داستان از نگاه او تعریف می شود، در پایان آن قدر که شخصیت های مردی که هر از گاه آمده اند و رفته اند را می شناسیم، او را نه. فریبا کلهر که سال ها نویسنده ای برای کودکان بود، ناگهان با سه رمان که سومی اش شوهر دوست داشتنی من است خود را به دنیای بزرگسالان معرفی کرد و این اولی پخته ترین آن هاست؛ در شخصیت پردازیِ مردها و همذات پنداری با خواننده.
شروع یک زن با فاصله کمی از اولی به بازار کتاب آمد. همان داستان زنِ شوهردارِ خسته از روزمرگی ها که هوای عشق قدیم می کند. این داستان هم که همه ش حول دو دوستِ همنام، دو تا پروین می گردد، مردهای قابل تامل تری دارد تا زن ها؛ هر چند همه ش یکی از پروین ها دارد حرف می زند و نصف این همه درباره پروین دومی و تجزیه تحلیل نگاه ِ فمینیستی او و تطبیق این نگاه با نوع زندگی شخصیش است.هر دو داستان فریبا کلهر نگاهی سطحی به سیاست و به جامعه دارند. نگاهی که به نظر می رسد نگاه ِ زن ِ داستان است. و در شروع یک زن این نگاه و مخلوطش با مقوله مذهب، زنِ درس خوانده ی ساکن کانادا را بیش از حد عوام می نمایاند، ان قدر که روی همذات پنداری خواننده با او تاثیر می گذارد، چرا که با حال و هوای خط اصلی داستان به سختی هم آهنگ می شود.
اما پایان یک مرد صحنه های به یاد ماندنی اش آنقدر هست و در پایان، آنقدر فکر آدم را مشغول می کند که دلت بخواهد بدهی دست یکی دیگر که بخواندش و همان لذتی که تو بردی ببرد.
سومین دورهی جایزهی ادبی بهرام صادقی