دعوت به مراسم گردنزنی
ولادیمیر ناباکف
ترجمهی احمد خزاعی
نشر قطره
چاپ ششم: 1390
224 صفحه
4500 تومان
کتاب با اعلام حکم اعدام محکومی که تا پایان داستان، جرمش معلوم نمیشود و قرار است در زمانی نامعلوم از روزهای آینده اجرا شود، آغازمیشود. موضوعی که تصورش هم وحشتناک است. انتظار اعدام را درهر لحظه و هر روز کشیدن. و داستان، شرح چگونهگی این انتظار آزار دهنده در فضائی شبیه داستانهای کافکاست. انتظاری که سنگینی و زجر آور بودن نوع واقعی آن را شاید در دنیا معدود کسانی که بازماندهی احکام اعدام صادرشده و به اجرا در نیامدهاند، میتوانند بازگوکنند. وقوع نسخه های بدلی داستان ناباکف در گوشه گوشهی جغرافیای این جهان واقعی و پر دلهره، درک و تصور حوادث داستان را برای خواننده ممکن می سازد. ناباکف خلاقیت وهنر نویسندگی اش را در باز آفرینی و بازگوئی حس و حال محکوم و آشفتگیهای ذهنی او نشان می دهد. محکوم تلاش می کند از زمان اجرای حکم آگاهی پیدا کند و دیگران انگار از روی عمد مانع این کار میشوند و طفره میروند. نقشهائی که اشخاص ديگر داستان گاه از سر ترحم و بشر دوستی و گاه تمسخر و وقت گذرانی در برابر او بازی می کنند، آشفتگی و اغتشاش هر چه بیشتر ذهن محکوم و حوادث پیرامون او را دامن می زنند. ادامهی داستان، لایههای کافکائی داستان را بیش از پیش نشان میدهد. مرز حقیقی بودن و دروغ بودن اشیا و آدمهائی که دور و بر «سین سیناتوس» هستند به هم میریزد وابهام و شکنندهگی، دنیای محکوم را پر می کند. جهانی پوچ وتهی و بی معنی و مملو از فریب و دغل کاری. جلاد ابتدا به عنوان زندانی همبند به محکوم معرفی می شود و بعد درتلاشی عبث کوشش میشود جلاد و محکوم یکدیگر را دوست بدارند و در نمایش مراسم اعدام که در ظاهر فقط برای محکوم جدی است، نقش خود را طوری بازی کنند که همه ( بجز محکوم ) از آن لذت ببرند.
و حرف آخر این که داستان هدیه ایایست به کسانی که علاقهمند به خواندن داستانهای کافکا هستند.
سومین دورهی جایزهی ادبی بهرام صادقی