زنگبار یا دلیل آخر

آلفرد آندرش
ترجمه ی سروش حبیبی
نشر ققنوس
198 صفحه
چاپ اول: 1387
2800 تومان
"زنگبار یا دلیل آخر" شرح همراهی پنج نفر برای فرار از بندری در دریای بالتیک به نام "رریک" در سالهاي پيشين جنگ جهاني دوم است. . پنج شخصیت که هر یک انگیزه های خاص خودشان را دارند اما بی که بدانند چه طور، با یکدیگر همگام می شوند.
راوی تا زمانی که هر فصل جداگانه به یک شخصیت میپردازد، محدود به ذهن هر یک از آنها میماند اما وقتی شخصیتها دو به دو یا سه به سه با یکدیگر برخورد میکنند، از ذهن یکی به دیگری جا به جا میشود. این جا به جایی ذهن به ذهن با قلم آندرش و البته با ترجمه ی خوب سروش حبیبی آنقدر روان و نامحسوس انجام میشود که به هیچ وجه خدشهای به یکپارچهگی روایت ایجاد نمیکند.
آندرش با تجربیاتی که از جنگ و مبارزات خود داشته، فضای غریب بندر رریک را به خوبی به تصویر میکشد. شهری که نمایانگر خوف و اختناقی است که با سلطهی "دیگران" يا همان نازيها، بر آن سایه انداخته است. بندری دورافتاده، اسیر در دریا که انگار آخرین ایستگاه است برای کسانی که میخواهند به جایی آن طرف آب ها بگریزند.
شايد داستان در زمانهاي اتفاق ميافتد كه ناخودآگاه پيشزمينهي فكري براي هر خوانندهاي ايجاد ميكند. جنگ جهاني و نازيها و مبارزه و ... اما اينها تنها زمينهي خوبي است براي كنار هم گذاشتن آدمهايي كه هر كدام به يك شكل از ماندن در وضعيت فعلي راضي نيستند. ديگر خسته شدهاند. بريدهاند و حالا به يك "هيچ" بزرگ چنگ انداختهاند. هدف شايد فرار هم نيست. خواستهي آنها تغيير در وضعيتي است كه سالها دامنگير آنها و آدمهاي مثل آنها شده ولي حالا ديگر قادر به ادامهي راه به شكل گذشته نيستند. براي همين است كه ميخواهند طغيان كنند، به باورهاشان شك كنند، خطر كنند و از زنداني كه برايشان ساخته شده، رها شوند. شايد كه آن سمت آبها چيز ديگري در انتظارشان باشد كه تا به حال حتا فكرش را هم نميكردند.
سومین دورهی جایزهی ادبی بهرام صادقی