ترجمه‌ی احمد گلشيری

نشر آفرينگان

" می دانی ، همان طور که می دانی آن سوی چشم بند، مامان بزرگ در تاريکی همچنان لبخند می زند. بهتر از وقتی که نگاهش می کردی، بهتر از وقتی که سر پوش را از سرت برداشته باشند..........يک نفر وحشيانه ترا هل می دهد.... سعی می کنی خودت را محکم در جلو سلول نگه داری."



دورفمان رمان ناپديد شدگان را با اسم  مستعار نوشته و منتشر کرده است. او که پس از کودتای 1973شيلی مجبور به ترک شيلی شده بود برای بازگوئی وقايعی که در کشورش روی می داد ناگزير به ترکيب داستان و سياست  دست زد. نويسنده به عمد برای گريز از تيغ سانسور و مشکلاتی از اين دست محل وقوع اتفاقات داستانش را يونانی قرار داد که در چنگال نيروهای فاشيست آلمان گرفتار شده است. ناپديد شدگان روايت مقاومت مادران، زنان و دخترانی است که مردان خانواده آنها ناپديد شده اند. بدينسان دورفمان با ظرافتی هوشمندانه فجايع کودتای شيلی را جهان شمول می کند. به راستی چه تفاوتی بين زنان شوی و پدر و برادر از دست داده در نقاط مختلف کره خاکی وجود دارد؟ چه فرقی بين زنان سرزمين های مختلف که چهارگوشه سرزمين مادريشان را به دنبال گوری يا نشانه ای از مردان گمشده خود عاشقانه می کاوند می توان يافت؟  داستان زنان و مادرانی زخم خورده از نظاميانی که در همه حال حافظ منافع زورگويان و قدرت مداران دنيا هستند و مقابله و مقاومت آنها دل را به درد می آورد و  بازگوئی اين دردهای آشناست که خواننده را با خود همراه می کند.