یادداشتی پیرامون تاثیر زندگی واقعی ویکتور هوگو در نگارش رمان « بینوایان»؛

سایه ی نویسنده در داستان

ویکتور ماری هوگو (۲۶ فوریه ۱۸۰۲م. - ۲۲ مه ۱۸۸۵م) شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است. از برجسته‌ترین آثار او می توان به «بینوایان»، «گوژپشت نتردام» و «مردی که می‌خندد»  اشاره کرد.

 

پدر رمانتیسم:

هوگو در سال ۱۸۲۱ با انتشار کتاب «گوژپشت نوتردام» که بعد از «بینوایان» بزرگترین اثر اوست شهرتی فراگیر یافت. در سال ۱۸۲۷ درام «کرمول» را نوشت و بر این کتاب مقدمه مفصلی نوشت که خود کتابی مستقل است و اهمیت آن به مراتب فراتر از خود درام است. این مقدمه را می‌توان مرامنامه مکتب رومانتیسم دانست و با همین مقدمه است که رومانتیسم به عنوان مکتبی مستقل آغاز می‌شود و بدین گونه هوگو مکتبی به نام رومانتیسم را بنیان می‌نهد.

 

کوزت و ماریوس؛ ویکتور و آدل:

«ویکتور هوگو» در سال ۱۸۲۲ با «آدل فوشر» دوست دوران کودکی خود ازدواج کرد. آدل دختری بود سبزه‌روی با موهای مشکی و ابروانی کمانی. او در ۱۶ سالگی بانویی خوش‌سیما و جذاب بود. آدل فوشر اولین عشق ویکتور هوگو بود و ویکتور او را بسیار تحسین می‌کرد. دوران نامزدی آدل و ویکتور را می‌توان به عنوان تراژدی عاشقانه توصیف کرد. ویکتور و آدل همدیگر را از بچگی می‌شناختند. دو خانواده فوشر و هوگو با هم بسیار صمیمی بودند و بچه هایشان هم با هم بزرگ شدند. مادر ویکتور او را از این عشق منع کرد. او معتقد بود که پسرش باید با دختری از خانواده بهتر ازدواج کند. مخالفت خانواده‌های این دو دلداده در مورد ازدواجشان باعث بوجود آمدن شرایط تراژیکی شد. پدر آدل «پیر فوشر» در نهان از موفقیت رو به رشد ویکتور در ادبیات هیجان زده بود اما می‌ترسید که مادام هوگو، آدل را خوب و مناسب نداند. در نتیجه به آدل هشدار داد که ویکتور فردی مغرور، دمدمی‌مزاج و تن‌پرور است. با این وجود آن دو پنهانی با هم نامه رد و بدل می‌کردند. ویکتور بدون شک معتقد بود که ارتباط آنها به ازدواج ختم خواهد شد و آنقدر به این مسئله مطمئن بود که زیر نامه اولش را گستاخانه، با نام " همسر تو " امضا کرد. بعد از گذشت دوسال و ردو بدل شدن دویست نامه توسط دو دلداده ویکتور و آدل با هم ازدواج کردند و صاحب ۵ فرزند شدند. هوگو، آدل را از صمیم قلب و به شدت دوست داشت، در سالهای اول نامزدی‌شان وقتی مادر آدل بیرون از خانه بود، آدل بی معطلی و به طور پنهانی از مسیری تاریک می‌گذشت و به ملاقات ویکتور که زیر درخت شاه بلوط منتظر او بود می‌رفت مانند کوزت که پنهانی به دیدن ماریوس می‌رفت. ویکتور و آدل در ۲۶ آوریل ۱۸۱۹ درست زمانی که ویکتور ۱۹ سال و آدل ۱۶ سال داشت، آشکارا به یکدیگر ابراز علاقه کردند. آدل معتقد بود که هیچ چیز جز دخترکی فقیر با افراد طبقه بورژوا نیست و عقیده او در این باره کم و بیش درست بود. با وجود ظاهر نسبتاً خوبی که داشت اما چیز زیادی در مورد شخصیت او قابل ذکر نیست.

 

فعالیت سیاسی در اعتراض به بی عدالتی:

او در سال ۱۸۴۵ از طرف شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه «لوئی فیلیپه»، قبول کرد. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که منجر به گوشه گیری او شد و هوگو در انزوای خود، شاهکار انسان‌دوستانه خود، بینوایان را به رشته تحریر درآورد. در سال ۱۸۴۸ بعد از وقوع انقلاب نماینده مردم شد و بعد از لوئی ناپلئون بناپارت، رئیس جمهور جمهوری دوم در فرانسه شد. او علیه اعدام و بی‌عدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.

 

خلق بینوایان در تبعید:

ویکتور هوگو در زمان حیاتش همواره به دلیل داشتن عقاید آزادی خواهانه و سوسیالیستی و حمایت قلمی و لفظی از طبقات محروم جامعه، مورد خشم سران دولتی و حکومتی بود و علی‌رغم فشارهایی چون سانسور، تهدید و تبعید هرگز از آرمان های بلند خود دست نکشید. او ابتدا به بروکسل و سپس به جزیره جرزی و در نهایت به جزیره گریزین که از جزایر دریایی مانش است، تبعید شد. در آنجا بود که به نوشتن درباره نکوهش اعمال ظالمانه حکومت فرانسه ادامه داد و درنتیجه مقالات مشهور او بر ضد ناپلئون سوم در فرانسه ممنوع شد. با این وجود این مقالات تأثیر زیادی از خود به جای گذاشت. هوگو در تبعید در زمینه نویسندگی به تکامل و پختگی رسید و نخستین اشعار حماسه برساخته خود را با نام «افسانه قرن‌ها»، کتاب «بینوایان»، کتاب جنجال‌برانگیز «ناپلئون صغیر» و بسیاری آثار دیگر را در این دوران نوشت.

 هوگو در باره نگارش رمان بینوایان گفته‌است: «من این کتاب را برای همه آزادی‌خواهان جهان نوشته‌ام.»

 

قهرمان ملی ژان والژان دوران:

 با وجود اینکه ناپلئون سوم در سال ۱۸۵۹ تمام تبعیدی‌های سیاسی را بخشود اما هوگو از پذیرش این عفو سرباز زد زیرا پذیرش بخشودگی بدین معنی بود که او دیگر نباید از دولت انتقاد کند. او پس از سرنگونی امپراتوری رم در سال ۱۸۷۰ به عنوان قهرمان ملی به پاریس بازگشت و عضو مجمع نمایندگان ملی و بعد به عنوان سناتور جمهوری سوم انتخاب شد.

دو دهه آخر زندگی هوگو به خاطر بستری شدن دخترش در آسایشگاه روانی، مرگ دو پسرش و نیز مرگ آدل در ۱۸۶۸ بسیار ناراحت‌کننده بود. هوگو با وجود لطمات روحی و روانی که بر او وارد شده بود همچنان به نوشتن ادامه داد و در سیاست هم تا سال ۱۸۷۸، که تندرستی‌اش رو به زوال گذاشت، فعال ماند. او در ۳۰ ژانویه ۱۸۷۶ در انتخاب مجلس سنا، که اخیراً تأسیس شده بود نیز انتخاب شد.

 

رژه ی سربازان با گردن آویزهای گندم:

در فوریه ۱۸۸۱ به پاس این حقیقت که هوگو وارد هشتادمین سال زندگی اش شده، یکی از بزرگترین مراسم بزرگداشت برای این نویسنده که در قید حیات بود، برگزار شد. مراسم جشن از روز بیست و پنجم فوریه با اهدای گلدان سور (نوعی چینی فرانسوی) به هوگو آغاز شد؛ این نوع گلدان هدیه‌ای سنتی برای مقام‌های بلندپایه بود که به ویکتور هوگو اهدا شد. روز ۲۷ فوریه بزرگترین رژه در تاریخ فرانسه برگزار شد. رژه کننده‌ها شش ساعت راهپیمایی کردند تا از مقابل هوگو که پشت پنجره اتاقش نشسته بود رد شوند. سربازان راهنما برای اشاره به ترانه کوزت در بینوایان گل‌های گندم به گردن خود آویخته بودند.

 

سوگ ملی در مرگ قهرمان:

هوگو در ۲۲ مه ۱۸۸۵ پس از یک دوره بیماری در هشتاد و سه سالگی در پاریس درگذشت. مرگ وی باعث سوگی ملی شد، بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. هوگو تنها به خاطر شخصیت والای ادبی در ادبیات فرانسه مورد ستایش قرار نگرفت بلکه به عنوان سیاستمداری که به تشکیل و نگهداری جمهوری سوم و دموکراسی در فرانسه کمک کرد از او قدردانی به عمل آمد.

آرامگاه ویکتور هوگو در «پانتئون» نزدیک پارک لوگزامبورگ است.

 

اقتباس های سینمایی از بینوایان:

  1. بینوایان، کارگردان: آلبرتو کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۲م.
  2. بینوایان، کارگردان: فرانک للوید، آمریکا، ۱۹۱۸م.
  3. بینوایان، کارگردان: هانری فسکور، فرانسه، ۱۹۲۵م.
  4. بینوایان، کارگردان: ریمون برنار، فرانسه، ۱۹۳۳م.
  5. بینوایان، کارگردان: ریچارد بولسلاوسکی، آمریکا، ۱۹۳۵م.
  6.  گاوروش، کارگردان: ت. لوکاته‌ویچ، شوروی، ۱۹۳۷م. بر اساس بینوایان
  7.  بینوایان، کارگردان: کمال سلیم، مصر، ۱۹۴۴م.
  8. بینوایان، کارگردان: فرناندو ریورو، مکزیک، ۱۹۴۴م.
  9. فراری از تبعیدگاه اعمال شاقه، کارگردان: ریکاردو فره‌را، ایتالیا، ۱۹۴۸م. بر اساس بینوایان
  10. بینوایان، ژان والژان، کارگردان: لویس مایلستون، آمریکا، ۱۹۵۲م.
  11. بینوایان، کارگردان: دایسوکه اتیو، ماساهیرو ماکینو، ژاپن، ۱۹۵۲م
  12. .ازاعی پادام پادو، کارگردان: رامنوت، هند/اندونزی، ۱۹۵۳م. بر اساس بینوایان
  13. بینوایان، کارگردان: ژان پل لوشانوآ، فرانسه، ۱۹۵۷م
  14. .بینوایان، کارگردان: گلن جردن، آمریکا/انگلستان، ۱۹۷۸م.
  15. بینوایان، کارگردان: روبر حسین، فرانسه، تلویزیون، ۱۹۸۲م.
  16. بینوایان، کارگردان: تام هوپر، انگلستان، ۲۰۱۲م.

بهاره ارشدریاحی

منتشر شده در خبرنامه شهرکتاب شماره ی هشتم، آذرماه 1394